خسته ام خستـــــــــــــــــــــــه


ترنّم باران

 

 


دلشکسته بودم...کنار پنجره سیگار میکشیدم...

خسته بودم...

آنقدر خسته که یادم رفت بعداز آخرین پک

سیگارم را پایین پرت کنم نه خودم را...



تنهایم اما دلتنگ آغوشی نیستم...

خسته ام ولی به آغوشی نمی اندیشم..چشمانم تر هستند وقرمز..

ولی رازی ندارم...

چون مدتهاست دیگر کسی را (خیلی) دوست ندارم



عشق چیست که همه از آن سخن میگویند؟

ع:عبرت زندگی

ش:شلاق زمانه

ق:قصاص روزگار.

اما افسوس و صد افسوس که شلاق زمانه را خوردم

و قصاص روزگار رتا کشیدم اما عبرت نگرفتم..



دلم برای عشق میسوزد!

این روزها هرکس نام هرزگی خود را عشق گذاشته است

و نمیداند عاشق دلداده است نه تن داده


یه وقتایی که دلت گرفته بغض داری آروم نیستی!

دلت براش تنگ شده..

حوصله هیچکسو نداری!

یاد لحظه ای بیفت که اون همه بی قراری هاتو دید اما..

چشاشو بست و رفت



اگر روزی داستانم را نقل کردی

بگو بی کس بود اما کسی رو بی کس نکرد..ت

نها بود اما کسی رو تنها نذاشت...

دلشکسته بود اما دلی رو نشکست...

کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد...

وشاید بدبود ولی برای کسی بد نخواست




از غم رفتنت سیگاری شدم

به خوشی برگشتنت پیک زدم.

از تب بودنت فاحشه شدم.

از ترس مسخره شدن لال شدم.

حالا نشستم این گوشه ببینم دیگه بلایی نمیخاد سرم بیاری؟

تعارف نکن.این تیشه...

بزن به ریشم




اونی که بیشتر عاشقه کمتر وفا میبینه..اونی که کمتر وفاداره بیشتر محبت میبینه....اینه اون دنیایی که همه عاشقشن


دلم گرفته آز آدمایی که میگن دوست دارم

اما معنیشو نمیدونن..

از آدمایی که میخان مال اونا باشی

اما خودشون مال تونیستند..

ازاونایی که زیر بارون برات میمیرن و

وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره!

مادر را بخاطر مهرش

شمع را بخاطر از خودگذشتگیش

گل را بخاطر زیبایی اش

وتورا بدون آنکه بدونم چرا به اندازه تمام دنیا دوست دارم


تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست..

تنهایی رادوست دارم زیرا عشق دروغی آن نیست...

تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کرده ام...

تنهایی را دوست دارم چون خداوند هم تنهاست..

تنهایی را دوست دارم زیرا انتظار کشیدنم را پنهان خواهد کرد...



دلتنگی احساس قشنگیه

وقتی بدونی اونی که دوست داره

هیچوقت فراموشت نمیکنه


سیگاری روشن میکنم و به خاموش بودنم فکر میکنم


کام عمیق همراه آهی کوتاه...


بیرون میدم دودش رو کمرنگ میشه مثل خودم

نفسم میگیره از زندگی اجباری…

طعم تلخ سیگارو دوست دارم

تلخ مثل آخرین بوسه ی لعنتی ما

تلخ مثل آخرین دروغ تو که باز هم همو می بینیم

تلخ مثل نبودنت . . . !

اینکه خیلیا هستند که عطر تو رو میزنن
اینکه خیلیا هستند که تکیه کلامای تو رو دارن
اینکه خیلیا هستند که شبیه تو میخندن...
اینکه خیلیا هستن که.....
اینا فقط نمیتونه یه اتفاق باشه
اینا....
یه عذابه....
عذابی که ذره ذره داره وجود من و آب میکنه
منی که دیگه "تو" رو ندارام


آرزوی من ماندن اوست اما...

خدایا اگر آرزوی او رفتن من است

آرزوی او را برآورده کن

من جز آرزوی او آرزویی ندارم



دلمو شکستی...
حالا همین شکسته هاش هم برات تنگ میشه...

عادت ندارم درد دلم را ، به همه کس بگویم ..! ! !

پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،          

تا همه فکر کنند . . . نه دردی دارم و نه قلبی

  
♥اولین تو بودی♥
♥آخرین هم تو خواهی بود♥
♥نمی خواهم طعم چشم دیگری را بنوشم♥
♥انتظار بارانت سخت هم باشد♥
♥فقط به خیال آمدنت♥

♥خیس خیسم♥

 

 

کاش میشد گوشه ای نوشت خــــــــــدایا خیلی خسته ام امشب ک میخوابم دیگر بیدارم نکن



+نوشته شده در سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:,ساعت15:40توسط ترنّم | |